_برفستان_اخوان ثالث
پیر و جنگل داستان ساده ای از شاعر گرانمایه ی همان شعرهای به یاد ماندنی و جاودانه است، كه همگان به یاد دارند؛ در این داستان ایشان گاه به زبان محاوره، همراه با سروده های عامیانه، و به شیوه ی قصه گویی، داستانش را میسراید. پس از ملی شدن جنگلها، و منع قطع درختان، پدر و پسر هیزم شكنی، بیكار و درمانده میشوند، و ره به جایی نمیبرند. تا اینكه یکروز پسر، پای به نواحی دوردست جنگل میگذارد؛ و درختی بزرگ و باشكوه مییابد. اما خوشحالی او چندان نمیپاید، دخیلهای آویزان بر درخت، نشانه ی مقدس بودن آن درخت است. پسر دخیلها را از درخت برمیگیرد، و راهی منزل میشود تا به اتفاق پدر، روز دیگر باز گردند و درخت را .
بلندترین و رمزی ترین داستان این مجموعه، داستان «مرد جن زده» است، که در فروردین ماه سال ۱۳۳۵ نوشته شده است.
برفستان داستان ,درخت منبع
درباره این سایت